روز جهانى زن

يک دنياى بهتر: نظرتان در مورد جايگاه ٨ مارس روز جهانى زن در شرايط متحول امروز ايران چيست؟ پيروزى و پيشروى جنبش آزادى زن در ايران را در گرو چه ميدانيد؟
مريم کوشا: جایگاه  ۸ مارس در شرایط امروز ایران بسیار مهم است. میتوان گفت که همانطور که در سال ۵۷ جنبش ۸ مارس زنان از اولین جنبشهای اجتماعی علیه جمهوری اسلامی بود امروز هم میتواند به مراتب همان نقش و حتی بیشتر ایفا کند. زنان در ایران نیروی عظیم و با قدرتی هستند که تاریخا وقتی در صحنه فعال مبارزه شرکت میکنند تغییر بوجود میاورند. بخصوص در شرایط متحول امروز با طرح مطالبات مترقی میتوانند در سرنگونی جمهوری اسلامی نقش تعیین کننده داشته باشند. شرکت وسیع زنان بخصوص در تابستان سال ۲۰۰۹ این را به خوبی نشان داد. بنظر من جمهوری اسلامی از اوج جنبش برای آزادی زن هراسان است. چون میداند که هرگونه پیشروی جنبش آزادی زن ارکان اسلام و بالنتیجه حکومتش را بلرزه درمیاورد .

و اما این بیشروی مستلزم چیست؟ مستلزم اتحاد، داشتن مطالبات رادیکال و تشکل است. هر شکل تشکل که این جنبش را حول مطالباتی نظیر؛ نه به حجاب٬ نه به نابرابری، نه به ستم و تبعیض٬ حقوق زنان جهانشمول است٬ سکولاریسم٬ برابری و آزادی سازمان دهد میتواند نقش اساسی در این پیشروی بازی کند. ولی اینها کافی نیست. جنبشهاى دیگر بظاهر ضد رژیم سعی میکنند رادیکالیسم این تشکلات را بزنند. یکی از مهمترین موئلفه های پیشروی مقابله کردن با این گرایشات است. هر گونه تغییر در جهت بهبود وضعیت زنان در ایران مستلزم سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی است. این سیستم جنایت و زن ستیز اصلاح پذیر نیست. مردم نباید چنین توهمی داشته باشند.

سوال اینست: چه نیرویی هیچگاه توهم نداشت؟ کمونيسم کارگری منصور حکمت. حزب اتحاد کمونیسم کارگری نیروی متشکل این گرایش در جامعه است که فراخوانش سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری سوسیالیسم است. جامعه ای که در آن کلیت بشر آزاد است. به حزب اتحاد کمونیسم کارگری بپیوندید. زیرا تمام موئلفه های مستلزم این پیشروی را تامین میکند.  

پروین کابلی: به نظر میرسد که تغییرات و صف بندیهای جدید همزمان با نزدیک شدن به 8 مارس خود را بیشتر از هر زمانی نشان میدهد. به طور واقعی 8 مارس به یک نقطه عطف در جنبش برابری و آزادی انسان در ایران  تبدیل شده است.
امروز جامعه ایران بعد از ماهها افت و خیز مبارزاتی بعد از انتخابات وارد دوران جدیدی شده است و جنبش برابری هم طبعا از این قاعده مستثنا نیست. سرنوشت جنبش آزادی زن در ایران در گروه پیشروی نیروهای ماکزيمالیست و سوسیالیست است. هر چه این جبهه قویتر شود و بتواند خود را سازمان دهد شانس آزادی زن و یا زمینه برای تغییرات بیشتر خواهد شد. فعالین رادیکال و سوسیالیست باید در این دوره بهای بیشتری به امر سازمان خود دهند و بعنوان یک ابزار مبارزاتی برعلیه حکومت زن ستیز و سیستم آپارتاید جنسی از سازماهندهی خود استفاده نمایند. امر آزادی زن امر جامعه است. این یک مبارزه در خود و تنها نیست به همین جهت در تشدید مبارزه برعلیه جمهوری اسلام آزادی زن یکی از جبهه هائی است که میتواند وسیعا توده ای شود. *